گردشگری میآید، فقر میرود
- ...
- ...
- تعداد کلمات
چه ارتباطاتی میتواند بین گردشگری و فقر وجود داشته باشد و چگونه میتوان از گردشگری بهعنوان ابزاری برای ریشهکن کردن فقر استفاده کرد؟ پرسیدن این سوال یعنی قراردادن گردشگری و فقر در کنار هم و پرداختن به رابطه بین آنها. تماشای این دو در کنار هم بسیار جالب است و جالبتر اینجا است وقتی میفهمید که گردشگری میتواند به آرامی چهرهی فقر را تغییر دهد.
توسعه گردشگری و کاهش فقر با یکدیگر ارتباط مستقیمی دارند. چه بخواهیم و چه نخواهیم گردشگری با خود تغییراتی به همراه میآورد. افراد از جایی به جای دیگری سفر میکنند و با هر سفر تغییراتی را در مقصد خود ایجاد میکنند.این تغییرات همه بخشهای جامعه را تحتتاثیر قرار میدهد. وقتی فقر در یک جامعه حضور داشته باشد، در مواجهه با گردشگری ناخودآگاه دچار تغییر میشود. خبر خوش این است که سفر تأثیری مثبت بر ریشهکن سازی فقر میگذارد. یوتراوز در این مقاله و به بهانه «روز جهانی ریشهکنی فقر» از تاثیر گردشگری بر کاهش فقر میگوید.
در این مقاله دربارهی تأثیر گردشگری بر کاهش فقر میخوانید:
- گردشگری فقر را از بین می برد: یک مثال عینی
- اصل اول مشارکت جامعه محلی
- گردشگری باعث اشتغال زایی میشود
- تغییر در ساخت و ساز
- آموزش و آگاهی
- زیرساختهای گردشگری
گردشگری فقر را از بین می برد: یک مثال عینی
میتوانیم با یک مثال عینی شروع کنیم قبل از اینکه برویم سراغ تئوریها. اوگاندا مثال زنده و واضح ماست. بیشتر جاذبههای گردشگری اوگاندا در مناطق دورافتادهای قرار دارد که افراد فقیر بسیاری در آن زندگی میکنند. در اصل این افراد هستند که دارند هزینهی حفاظت از جاذبههای گردشگری اوگاندا را میپردازند. زیرا آنها هستند که در کنار این جاذبهها زندگی میکنند. در عوض این جاذبهها در حال کسب درآمد از سمت گردشگران هستند. زیرا گردشگران پول پرداخت میکنند و به دیدن آنها میروند.
سازمان حیاتوحش اوگاندا بیست درصد درآمد پارکها را به این جوامع اختصاص میدهد و برای آنها مدرسه و بیمارستان و جاده میسازد یا لولهکشی آب میکند. در کنار آن این جوامع شروع به تولید محصولات بومی میکنند. در این محصولات بومی هر آن چه در جامعهشان وجود دارد را به گردشگران میفروشند، از غذاهای بومی گرفته تا آوازها و رقصهای محلی، از صنایعدستی گرفته تا تورهای بومی.
بگذارید اتفاقاتی که در یکی از روستاهای فقیر اوگاندا افتاده است را بررسی کنیم. دو گروه از زنان محلی مشغول ساخت صنایعدستی بومی شدند و مرکزی را در کنار تالابها دایر کرده تا صنایعدستی خود را به فروش برسانند. در بازارچههای محلی هم غذاهای محلی به فروش رسید، غذاهایی که توسط بازدیدکنندگان و گردشگران خریداری میشد. موز، گوجهفرنگی، پیاز، مرغ و تخممرغ و هرآنچه که بشود آن را به یک گردشگر فروخت.
قیمتها در این روستا سی درصد بیشتر از روستای مجاوری بود که هیچ تجارتی مبتنی بر صنعت گردشگری نداشتند. تعداد خانههای دائمی روستا از 2 خانه در سال 1992 به 7 خانه در سال 1995 رسید و امروز بیش از 20 خانه در این منطقه وجود دارد.
در اواخر دههی 1990 بهطور متوسط سالانه 1000 بازدیدکننده میآمد که درآمدش حدود 6 میلیون یورو بود. در سال 2008 این رقم به 3500 بازدیدکننده با تقریباً 100 میلیون یورو رسید. هفتادوپنج درصد سود خالص این امر صرف پروژههای اجتماعی شد و مدرسهای مجهز در روستا ساختهشده که کودکان زیادی در آن مشغول به تحصیل شدند و این مدرسه پنجاهدرصد هزینهی کمتری از والدین دریافت میکرد. نودوپنج درصد بازدیدکنندگان این روستا غیر اوگاندایی بودند که باعث شد فرصت ساخت و مدیریت هتل و اقامتگاه پیش بیاید. به این ترتیب گردشگری توانست اینطور به تمامی یک جامعهی کوچک روستایی را تغییر دهد.
اصل اول مشارکت جامعه محلی
زمانی گردشگری میتواند به کاهش فقر کمک کند که خود مردم محلی درگیر امر گردشگری شوند. چون این تهدید وجود دارد که مردم محلی نخواهند وارد این ماجرا شوند و افرادی خارج از آن بوم به فرصتهای گردشگری آن محل واقف باشند و بخواهند از خارج آن جامعهی بومی شروع به توسعهی گردشگری کنند. افرادی که خارج از جامعهی بومی سرمایهگذاری میکنند، هتل میسازند و رفت و آمدهایی را ایجاد میکنند که فقط برای سود خودشان است.
درست است که این حضور باعث تغییر در جامعهی بومی میشود اما تا زمانیکه مردم محلی وارد این چرخه نشوند فقر نمیتواند ریشهکن شود. بنابراین بهترین راه برای کاهش فقر جامعهی محلی، مشارکت مردم محلی در امور گردشگری است. گاهی مردم یک منطقه خود به این آگاهی میرسند و با مشارکت هم امور گردشگری محل خود را فعال میکنند. اما گاهی یک جامعه نیاز به آموزش دارد. کافی است تا مسئولان امر به مردم محلی آگاهی و آموزشهای لازم را بدهند تا آنها بتوانند خودکفا به امور گردشگری محل زندگی خود بپردازند. هرچند گاهی سودهای کلان گردشگری باعث میشود تا گروههایی بخواهند امور را منحصراً در دست بگیرند و از آن سودها به نفع خودشان استفاده کنند.
گردشگری باعث اشتغال زایی میشود
آنچه که میتواند فقر را کاهش دهد دستیابی به منابع مالی بیشتر است. منبع مالی بیشتر یعنی درآمد بیشتر و درآمد بیشتر میتواند از شغل و کسب و کار به دست بیاید. گردشگری زمانی میتواند در جایی رونق بگیرد که امور مربوط به آن به درستی انجام شود. یعنی گردشگری برای مردم فرصتهای شغلی جدیدی به وجود آورد.
جاذبهی گردشگریای وجود دارد که مسافران برای بازدیدش به یک مقصد سفر میکنند. این خود مجموعهای از فرصتهای شغلی است: هتل، رستوران، مراکز خرید، فرودگاه، حملونقل، راهنمای بومی و بسیاری فرصتهای شغلی که ما از آن بیخبریم.
مسافران باید به این مکان بروند، این یعنی زیرساخت برای حملونقل. مسافران باید بتوانند نیازهای مختلف خود را در محل برآورده کنند، غذا بخورند، استراحت کنند، خرید کنند، امکانات رفاهی مختلف داشته باشند. امنیت مسافران و نظم محل باید برقرار باشد. مسافران امکان اسکان در هتل یا اقامتگاه داشته باشند.
در کنار تمامی این نیازها، میتوان مجموعهای از مشاغل دیگر دید که میتواند خدمات مازادی را به گردشگران ارائه دهد از فروش اجناس مختلف گرفته تا انواع هنرها و ساخت مکانهایی مانند کافیشاپ و پارک بازی و .... گردشگری خود یک مجموعه کامل از انواع مشاغل است. اگر در جایی به درستی ایجاد و مدیریت شود میتواند مردم محلی را چنان درگیر کند که بتوانند از شغل خود کسب درآمد کنند و کسب درآمد پایدار یعنی کاهش فقر.
تغییر در ساخت و ساز
وقتی گردشگری در جایی رونق بگیرد یعنی نیاز به ساخت محلهای جدیدی برای برآوردن نیاز گردشگران وجود دارد. البته که این امر باید هر دو جنبهی گردشگران و ساکنان را در نظر بگیرد و کاری کند که هم ساکنان بتوانند بهراحتی در آن مکان زندگی کنند و هم آن چه برای گردشگران مورد نیاز است فراهم شود.
ساخت هتلها و اقامتگاهها در شهرهایی که گردشگران بیشتری دارند باعث میشود تا بافت فرهنگی و اجتماعی یک محل به واسطهی حضور این اقامتگاهها تغییر کند. بازارهای سنتی محل رفتوآمد گردشگران میشود و لازم میشود تا تغییراتی ایجاد شود و یا بخشهای جدیدی به آن اضافه شود.
حضور گردشگر یعنی همراه داشتن تمامی نیازهایش از خوردن غذا گرفته تا پیداکردن پارکینگ برای خودروها و استفاده از سرویسهای بهداشتی و حتی خدمات درمانی. به همین خاطر وقتی حضور گردشگران بیشتر شود برای آنها باید امکانات جدید نیز ایجاد شود.
اگر جامعهای تاکنون نمیتوانسته به دلیل فقر به بازسازی بافت خود کمک کند و یا حتی ساخت و ساز جدیدی داشته باشد اکنون گردشگری این لزوم را ایجاد میکند و بافت فقیر آن بخش به سمت نوسازی و بازسازی پیش میرود.
آموزش و آگاهی
وقتی گردشگری در محلهای رونق بگیرد این به معنی رفتوآمد انسانهای مختلف به آن محل است. این یعنی آدمهای محلی با افراد جدید ارتباط میگیرند و تبادل فرهنگی ایجاد میشود. افراد از جاهای مختلف یک کشور یا دنیا قدم در آن محله و بوم میگذارند و فرهنگ و طرز زندگی مردم آن منطقه را از نزدیک میبینند. در عینحال خود حامل یک فرهنگ هستند و وقتی این تبادل ایجاد میشود و ارتباط برقرار میگردد میتواند تأثیرات زیادی بر دیدگاه و جهانبینی افراد محلی بگذارد. چه بسا گپ کوتاه یک فرد محلی با یک گردشگر باعث تغییر مسیر زندگی هر دوی آنها شود.
ارتباط و تبادلات فرهنگی باعث بالاتر رفتن آگاهی و همینطور آموزش مردم محلی میشود. ممکن است بسیاری از گردشگران بخواهند تأثیری بر آن جامعهی محلی بگذارند و تمامی اینها فقر را به سمت کاهش پیش میبرد. وقتی فقر فرهنگی کمتر شود به دنبالش فقر اقتصادی را هم کاهش میدهد.
زیرساختهای گردشگری
مواردی مانند اشتغال، آموزش و ساختوساز جزو پررنگترین مواردی است که در گردشگری بر فقر تأثیر میگذارد. اگر بیشتر دقیق شویم و گردشگری را با جزییات بیشتری ببینیم میتوانیم موارد زیادی را در آن ببینیم که جزء به جزء آن میتواند به کاهش فقر کمک کند. اما تمامی اینها زمانی میسر است که گردشگری بتواند خود را وارد یک جامعه کند. این خیال که هر زمان هرجایی بخواهد میتواند گردشگریاش را رونق دهد در زمانهی فعلی که گردشگری تبدیل به یک رقابت و صنعت شده است خیال ساده لوحانهای است.
گردشگری نیاز به دانش و زیرساخت دارد. معضل اصلی اکثر جوامعی که با فقر مواجهاند این است که مردم آن جامعه در ایجاد فضایی برای خروج از فقر توانمند نیستند. بنابراین حتماً لازم است تا افرادی از آن جامعه و یا افرادی خارج از آن جامعه خود را توانمند کنند و سعی کنند زیرساختهای اولیهی گردشگری را در آن جامعه ایجاد کنند.از آمادهسازی فکری آن جامعه برای حضور و پذیرش گردشگر گرفته تا ایجاد امکانات لازم برای آن. بنابراین گردشگری زمانی میتواند فقر را کاهش دهد که بتواند اصولی و به درستی ایجاد و انجام شود.